قصهٔ آکادئو: از جرقه‌ای در ذهن تا چراغی برای آینده

پردهٔ اول: جرقه‌ای در تاریکی

اردیبهشت ۱۴۰۳ بود. یه شب بهاری که نسیم خنک، عطر شکوفه‌ها رو تو هوا پخش می‌کرد. اعضای خانوادهٔ آکادئو دور هم جمع شده بودن. یه جمع صمیمی که انگار سال‌ها بود همدیگه رو می‌شناختن. اما چیزی که اون‌ها رو دور هم جمع کرده بود، یه حس مشترک بود: یه حس مسئولیت نسبت به آیندهٔ ایران. بحث داغ بود و هر کسی یه ایده‌ای داشت. اما یه چیز بین همهٔ حرف‌ها مشترک بود: هوش مصنوعی. اون‌ها می‌دونستن که هوش مصنوعی داره دنیا رو تغییر می‌ده و نمی‌خواستن ایران از این قافله عقب بمونه. انگار یه جرقه‌ای تو ذهن همه‌شون روشن شده بود: باید یه کاری می‌کردن، یه کار بزرگ! (Acadeo.ir)

پردهٔ دوم: تولد یک رویا

ایده‌ها کم‌کم شکل گرفتن. قرار شد یه پلتفرم آموزشی راه بندازن، یه پلتفرم متفاوت که اسمش رو گذاشتن “آکادئو”؛ مخفف “آکادمیک ویدیو”. یه اسم بامسما که نشون می‌داد قراره چه اتفاقی بیفته. هر کسی یه گوشهٔ کار رو گرفت. یکی شد ناخدای کشتی، مسئولیت هدایت تیم و نظارت بر همه‌چیز رو به عهده گرفت. یکی دیگه شد مهندس معمار، کدها رو کنار هم چید و بنای آکادئو رو بالا برد. یکی دیگه هم شد جارچی شهر، صدای آکادئو رو به گوش همه رسوند. (توسعه وبرنامه‌نویسی)

پردهٔ سوم: اولین قدم‌ها، اولین لبخندها

شهریور ۱۴۰۳، آکادئو متولد شد. یه وب‌سایت ساده، اما پر از امید. (Acadeo.irآکـادئـو) مثل یه نهال کوچیک که تازه سر از خاک درآورده. دوره‌های آموزشی اولیه، با دقت و وسواس خاصی آماده شدن. انگار که دارن یه هدیهٔ ارزشمند رو بسته‌بندی می‌کنن. اعضای تیم، با ذوق و شوق، آکادئو رو به دوست‌ها و آشناهاشون معرفی کردن. بازخوردها کم‌کم از راه رسید. یه لبخند رضایت روی لب‌های همه‌شون نشست. (شیءگرا)

پردهٔ چهارم: هوش مصنوعی وارد می‌شود

اما این تازه شروع ماجرا بود. آکادئو نمی‌خواست فقط یه پلتفرم آموزشی معمولی باشه. می‌خواست یه چیز خاص باشه، یه چیز متفاوت. این بود که هوش مصنوعی وارد ماجرا شد. ربات‌های هوشمند، یکی‌یکی به آکادئو اضافه شدن. انگار که دارن یه ارتش کوچیک تشکیل می‌دن. همه‌چیز داشت خودکار می‌شد. پیشنهاد دوره‌های آموزشی، پاسخ به سؤال‌ها، حتی نوشتن بعضی از متن‌ها! (هوش مصنوعی)

پردهٔ پنجم: به سوی بی‌نهایت و فراتر از آن

آکادئو دیگه فقط یه وب‌سایت آموزشی نبود. داشت تبدیل می‌شد به یه اکوسیستم، یه جامعهٔ بزرگ از علاقه‌مندان به هوش مصنوعی. (کسب وکار) دوره‌های آموزشی متنوع‌تر شدن، محتواهای جذاب‌تر، وبینارها، کارگاه‌ها… انگار که یه شهر بزرگ داره ساخته می‌شه. اما هدف آکادئو فقط آموزش نبود. می‌خواست فرهنگ یادگیری رو تو جامعه جا بندازه. می‌خواست نشون بده که هوش مصنوعی می‌تونه چقدر مفید باشه، چقدر می‌تونه به پیشرفت کشور کمک کنه. (کارآفرینی)

پردهٔ ششم: رویای بزرگ

حالا آکادئو یه چراغ روشنه، یه راهنما برای کسایی که می‌خوان وارد دنیای هوش مصنوعی بشن. (مدیریت پروژه) یه خانوادهٔ بزرگ که هر روز داره بزرگ‌تر می‌شه. اما رویاهای آکادئو هنوز تموم نشده. قراره با درآمدی که از این راه به دست میاد، کارهای فرهنگی و رسانه‌ای بزرگی انجام بشه. قراره صدای آکادئو به گوش همهٔ دنیا برسه. قراره آکادئو بشه نماد نوآوری و پیشرفت ایران.

آینده...

آکادئو با افتخار به مسیری که طی کرده نگاه می‌کنه و با امید به آینده قدم برمی‌داره. (فناوری اطلاعاتونرم‌افزار) می‌دونه که راه درازی در پیش داره، اما ایمان داره که می‌تونه به هدفش برسه: تبدیل شدن به یه مرجع معتبر جهانی در زمینهٔ آموزش هوش مصنوعی و الهام‌بخش نسل‌های آینده.

شما هم به خانوادهٔ آکادئو بپیوندید و در ساختن این آیندهٔ روشن سهیم باشید!

به نظر شما، آکادئو در آینده چه دستاوردهای دیگه‌ای خواهد داشت؟